English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6800 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer literacy U دانش کامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
literacy U قادر به خواندن بودن
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
literacy U سواد خواندن ونوشتن
literacy U با سوادی
literacy U سواد
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
literacy test U ازمون سواد
literacy rate U نرخ باسوادی
literacy campaign U مبارزه با بی سوادی
computer U اکامپیوتر
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U ماشین الکترونیکی
computer U کامپیوتر
computer U شمارنده
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U رایانه
computer U حسابگر الکترونی
computer U ماشین متفکر
computer U ماشین حساب
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
digital computer U کامپیوتردیجیتال
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
digital computer U کامپیوتر عددی
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer U کامپیوتر مهمان
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
flight computer U کامپیوتر پرواز
digital computer U کامپیوتر رقمی
computer simulation U کامپیوتری
computer simulation U شبیه سازی
computer security U امنیت کامپیوتر
computer science U علوم کامپیوتر
computer science U علم کامپیوتر
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
computer revolution U تحول کامپیوتر
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer programming U برنامه نویسی کامپیوتری
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
computer simulation U شبیه سازی کامپیوتری
computer store U فروشگاه کامپیوتر
computer system U سیستم کامپیوتری
desktop computer U کامپیوتر رومیزی
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
control computer U کامپیوتر کنترل
computer word U کلمه کامپیوتری
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
computer utility U خدمات کامپیوتری
computer utility U سودمندی کامپیوتر
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
computer typesetting U حروف چینی کامپیوتری
computer time U وقت کامپیوتر
computer program U برنامه کامپیوتر
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer U کامپیوتر هدف
talking computer U کامپیوتر سخنگو
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
synchronous computer U کامپیوتر همگام
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer U کامپیوتر منبع
slave computer U کامپیوتر برده
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
transportable computer U پس و پیش کردن
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
computer table U میزکامپیوتر
micro-computer U ریزکامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
micro-computer U خرد کامپیوتر
virtual computer U کامپیوتر مجازی
serial computer U کامپیوترنوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
serial computer U کامپیوتر نوبتی
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer U کامپیوتر اداری
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
pocket computer U کامپیوتر جیبی
parallel computer U کامپیوتر موازی
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer code U رمز کامپیوتری
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
computer center U مرکز کامپیوتر
computer camp U اردوی کامپیوتر
computer based U بر مبنای کامپیوتر
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer artist U هنرمند کامپیوتر
computer art U هنر کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتر
computer code U کد کامپیوتر
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
computer game U بازی کامپیوتری
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family U خانواده کامپیوتر
computer engineering U مهندسی کامپیوتر
computer engineer U مهندس کامپیوتر
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
computer design U طراحی کامپیوتری
computer crime U جرم کامپیوتری
computer architecture U معماری کامپیوتر
computer architect U معمار کامپیوتر
apple computer U کامپیوتر اپل
analogue computer U کامپیوتر انالوگ
analog computer U کامپیوتر سنجشی
analog computer U کامپیوترقیاسی
analog computer U کامپیوتر انالوگ
analog computer U کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer U کامپیوتر تحلیلی
home computer U کامپیوتر خانگی
personal computer U کامپیوتر شخصی
host computer U کامپیوتر میزبان
host computer U کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
asynchronous computer U کامپیوتر ناهنگام
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer aided U بکمک کامپیوتر
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer U کامپیوتر چمدانی
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
automatic computer U کامپیوتر خودکار
asynchronous computer U کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer letter U حرف کامپیوتری
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
computer language U زبان کامپیوتر
computer industry U صنعت کامپیوتر
computer operator U اپراتور کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتری
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer network U شبکه کامپیوتری
computer operation U عملیات کامپیوتر
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer oriented U کامپیوتر گرا
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
computer logic U منطق کامپیوتر
computer printout U چاپ کامپیوتری
computer printout U مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
computer music U موسیقی کامپیوتری
computer professional U متخصص کامپیوتر
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer specialist U متخصص کامپیوتر
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer program U برنامه کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer museum U موزه کامپیوتری
computer users group U گروه استفاده کننده کامپیوتر
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
society for computer medicine U انجمن پزشکی کامپیوتر
society for computer simulation U انجمن شبیه سازی کامپیوتر
single board computer U کامپیوتر تک بردی
Recent search history Forum search
1من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
2من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
0computer synthesis of affect
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com